گرچه مصلحت یکی از اصول کاربردی و گره گشا در حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی محسوب میشود، اما بسیاری به اشتباه آن را مغایر و نافی منافع ملی قلمداد میکنند.
در همین زمینه، محمدصادق کوشکی تحلیلگر مسائل سیاسی در گفت وگو با قدس اظهار میکند: اصولی که به عنوان اصول ثابت سیاست خارجه از سالهای گذشته تا حال حاضر مطرح شده، بارها موجب سوء استفاده قرار گرفته است یا برخی دولتها و افراد سعی کردهاند رفتار خود را منطبق با این اصول جای بزنند. یکی از کارویژههای رهبری، ایجاد درک واحد نسبت به مفاهیم است. همانطور که رهبری وظیفه انسجامبخشی در جامعه را برعهده دارند، مفاهیم مرتبط با اصول سیاست خارجی را هم بهگونهای مطرح میکنند که موجب هماهنگی و یکساننگری جامعه به این موارد میشود. این تحلیلگر مسائل سیاسی معتقد است: مصلحت در سیاست خارجی بدین معناست که اگر نتوانستیم با یک روش به هدف مشخص خود که تأمین منافع ملی است، دست پیدا کنیم، بنابراین سراغ بدیلها و روشهای دیگری برای دستیابی به هدف یا همان منافع ملی برویم. مصلحت یعنی اینکه متوجه باشید شما به عنوان یک مدیر سیاست خارجی یا دیپلمات وظیفه تأمین امنیت و منافع ملی را دارید و مصادیق آن امنیت در قانون اساسی و اظهارات رهبری مشخص شده است. به عبارتی مصلحت بدین معناست که از میان روشهای شناخته شده و موجود، روشهایی که مورد پذیرش نظام جمهوری اسلامی و دین است به صورت متنوع به کار گرفت و همچنین با شرایط حاضر روش کارآمدتر را برای تأمین امنیت و منافع ملی درنظر داشت. در چنین وضعیتی، طبیعتاً مصلحتسنجی به معنای کنار گذاشتن یا کوتاه آمدن از امنیت و منافع ملی نخواهد بود.وی تصریح کرد: مصلحت، عزت و حکمت ابعاد یک منشور هستند و سیاست خارجی پدیدهای چندوجهی است، درنتیجه حکمت و عزت بدون مصلحت امکانپذیر نیست و بدست نمیآید. بدون شک عزت باید با مصلحتسنجی حکیمانه محقق شود؛ بنابراین تمامی این مفاهیم ابعاد مختلف یک پدیده واحد هستند و تقدم و تأخر زمانی در چنین شرایطی معنا ندارد.
نظر شما